جغد گوش دراز


تابستان پیارسال(قبل از داستان ما با شاهین)عموی من برای مسافرت رفته بود روستا.بعد از یه هفته زنگ زد به من گفت یه چوپان,یه جغد گرفته داره می فروشه.چهار تا هم جوجه داره.مشخصات جغد رو پرسیدم گفت خیلی بزرگهلبخند,یه جورایی شاخ داره,چشماشم تقریبا نارنجیه.بهش گفتم که اسمش شاه بوفه,هر طور شده بگیرش.

خلاصه عموم جغد رو گرفت(البته نگفت چه قیمتی)آورد تهران.دیدم یکم بالش زخمیه.در حدود یه ماه عمو جغد شاخ دار ما خوب خوب شد.جوجه هاشم تقریبا می تونستن پرواز کنن.

ولی بالاخره لحظه وداع فرارسید.منم با کلی غرور و افه بردم قم آزادشون کردم.

به لطف دو برادر کوچکم,کامپیوتر ما ویروس گرفت.همه عکس ها پاک شد.الان دارم تو کامپیوتر فامیلامون دنبال عکسام می گردم.به همین سبب عکس هایی که میذارم مال خودم نیست.




آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: